منوی برگه ها
منوی دسته ها

ارسال شده در تاریخ 13 ژانویه, 2015 | 0 دیدگاه

مروری بر رضايت شغلی و اهمیت آن

مروری بر رضايت شغلی و اهمیت آن

رضايت شغلی

هيچ ترديدي نيست که رضايت شغلي اهميت بسيار زيادي دارد. حداقل به سه دليل بايد به رضايت شغلي افراد و اعضاي سازمان اهميت داد: 1) مدارک زيادي در دست است که افراد ناراضي سازمان را ترک مي‌کنند و بيشتر استعفا مي‌دهند، 2) ثابت‌شده است که کارکنان راضي از سلامت بهتري برخوردارند و بيشتر عمر مي‌کنند و 3) رضايت شغلي از کار پديده‌اي است که از مرز سازمان و شرکت فراتر مي‌رود و اثرات آن در زندگي خصوصي فرد و خارج از سازمان مشاهده مي‌شود.

هنگامي که کارکنان و اعضاي سازمان از کار خود لذت مي‌برند، زندگي خصوصي آنان (درخارج از سازمان) بهبود مي‌يابد. برعکس يک کارمند ناراضي، نگرش منفي را با خود به خانه مي‌برد، و به‌همين دليل است که در پس مفهوم رضايت شغلي بايد نيم ‌نگاهي به اثراتي که اين پديده بر کل جامعه دارد، داشت.

بحث رابطة بين شغل و سلامت روان از قدمت زيادي برخوردار است. از توصيف‌هاي اولية استثمار کارمندان، انسانيت‌زدايي و از خودبيگانگي تا مطالعات کاهش رضايت شغلي زنجيره‌ايي از علت‌ها مفروض بوده است؛ اما همه آنها حاکي از اين بوده‌اند که کار، که تا آن موقع چيزي تکراري و فاقد معنايي خاص بود، با آشفتگي روان شناختي و کمبود رضايت شغلي ارتباط دارد و به اين ترتيب آشکارا يا پنهان مي‌تواند به سلامت صدمه برساند. براي درک بهتر رابطه بين کار و سلامت روان مي‌توان به سه مکانيزم زير توجه نمود. اول؛ شغل براي فرد تکامل و رضايت شغلي را به همراه دارد؛ به عبارت ديگر به نظر مي‌رسد، کار با احساس کنترلي که در حيات شغلي به فرد اعطا مي‌کند، نقش مهمي در سلامت روان وي، ايفا مي‌کند. دوم؛ به نظر مي‌رسد مشاغلي که به فرد امکان خود- هدايت‌گري و کنترل نمي‌دهند، سلامت روان کمتري را نيز براي صاحبان چنين مشاغلي فراهم مي‌آورند. سوم؛ بيکاري اثرات رواني منفي قابل توجهي به همراه دارد. مجموعه مطالب فوق نشان‌دهندة اهميت توجه به رضايت شغلي هستند.

رضايت شغلي يک «متغير نگرشي» است که نشان‌دهندة چگونگي احساس افراد نسبت به شغل‌شان به‌طور کلي و جنبه‌هاي متفاوت آن مي‌باشد. به عبارت ساده‌تر، رضايت‌شغلي گستره‌ايي است که افراد شغل‌شان را دوست دارند و عدم رضايت شغلي گستره‌ايي است که افراد شغل‌شان را دوست ندارند. رضايت شغلي نوعي زمينه، گرايش، تمايل، علاقه، استعداد و آمادگي براي پاسخ‌دادن به طرز مطلوب يا نامطلوب؛ يا به طور کلي نوعي نگرش نسبت به محيط کار خود مي‌باشد. در کل رضايت شغلي بيان احساسات فرد نسبت به شغل خود مي‌باشد. بر اين اساس، رضايت شغلي نتيجه ادراک کارکنان از اين واقعيت است که محتوا و زمينه شغل آنچه را که براي فرد ارزشمند است، فراهم مي‌کند. رضايت شغلي يک احساس مثبت يا مطبوع است که پيامد ارزيابي شغلي يا تجربه فرد از کارش است. اين حالت احساسي مثبت کمک زيادي به سلامت فيزيکي و رواني افراد مي‌کند. از نظر سازماني نيز، سطح بالاي رضايت شغلي، منعکس‌کننده جو سازماني مطلوب است که منجر به جذب و بقاء کارکنان مي‌شود.

به طور کلي دو رويکرد در بررسی رضايت شغلي وجود دارد. رويکرد کلي، رضايت شغلي را يک احساس کلي و يکپارچه نسبت به شغل تلقي مي‌کند. اما رويکرد ديگر يعني رويکرد وجهي به جنبه‌هاي متفاوت کار مثل پاداش‌ها (حقوق يا ساير منافع)، ساير افراد (سرپرستي يا همکاران)، شرايط کاري و ماهيت کار توجه دارد. رويکرد وجهي امکان بررسي تصوير کامل‌تري از رضايت شغلي را تدارک مي‌بيند. هر فرد سطوح متفاوتي از رضايت شغلي را در هر وجه داراست. يک فرد ممکن است از حقوق و ساير مزاياي مادي بسيار ناراضي باشد اما از سرپرستي و ماهيت کارش رضايت داشته باشد. متغيرهاي مرتبط با رضايت شغلي در چهار طبقه بزرگ طبقه‌بندي می­شوند:  عوامل سازماني، عوامل محيطي، ماهيت کار و عوامل فردي.

نویسنده: دکتر شیما شکیبا

متخصص روان شناسی بالینی

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

معادله امنیتی * Time limit is exhausted. Please reload the CAPTCHA.