هیچ کس از تنهایی ایمن نیست!
هیچ کس از تنهایی ایمن نیست،هر کس با توجه به نیازها، روابط و اوضاع و احوال زندگی ممکن است در دام تنهایی بیفتد و معمولا هم با سه حالت انزوا (نداشتن یا دوری از فرد مورد علاقه)، احساس قطع ارتباط (نداشتن دوستان صمیمی) و احساس تعلق نداشتن (پذیرفته نشدن از سوی گروه های اجتماعی باارزش یا احساس همدردی نکردن) مشخص می شود.
بسیاری از افراد تنها، ویژگی های اجتماعی مشخصی دارند که ایجاد و حفظ روابط را برای آنها دشوار می کند؛ مثلا ممکن است بسیار کمرو یا بدون عزت نفس باشند و زمانی که با کسی گفت و گو می کنند به گفته طرف مقابل با تانی پاسخ دهند. اغلب موضوع را عوض می کنند، درباره خودشان بیشتر حرف می زنند و پرسش های کمتری از دیگری می کنند، به همین دلیل پژوهشگران بر این عقیده اند که افراد تنها متمرکز بر خود و غیرپاسخگو هستند. معمولا تنهایی برای زنان کمتر از مردان مشکل آفرین است، زیرا آنها تنهایی شان را بهتر می پذیرند و می کوشند روابط عمیق و صمیمی برقرار کنند. آنها معمولا دوست باقی می مانند و با دیگران گفت و گوهای شخصی و صمیمی دارند. زنان همچنین بیشتر از مردان درباره احساساتشان حرف می زنند، درحالی که مردان درباره مسائل دیگری غیر از احساساتشان با همجنسان خود صحبت می کنند، به همینن دلیل هم در جمع احساس تنهایی مردان قابل رویت تر از احساس تنهایی زنان است. با توجه به اهمیت مساله تنهایی، در ادامه به تشریح احساس تنهایی، دلایل و راه های کنار آمدن با آن می پردازیم.
- احساس تنهایی و انتخاب آگاهانه آن
تا به حال با خود فکر کرده اید احساس تنهایی به چه معنی است و چه حسی به ما می دهد که احساس تنهایی می کنیم؟ دکتر پیمان آزاد در کتاب خود «غلبه بر خشم و احساس تنهایی» آن را این گونه تعریف می کند: احساس تنهایی، احساسی است منفی و بازدارنده که در خلوت و در جمع آن را احساس می کنیم؛ در خانواده بودن و تنها بودن، در اجتماع بودن و تنها بودن، در کلاس درس بودن و تنها بودن و … خود را در همه حال تنها و بی کس احساس کرده، آرزو می کنیم حامی داشته باشیم و بتوانیم به کسی تکیه کنیم؛ احساس ناامنی می کنیم، احساس ترس داریم و همه اینها به صورت عامل بازدارنده در می آیند تا نتوانیم با دیگران رابطه معقول و مطلوبی برقرار کنیم.
اگر بخواهیم این احساس را ریشه یابی کنیم بدون شک می تواند ناشی از فشارهای شدید دوران کودکی ما باشد. کودکی که روحش آسیب دیده و مجروح شده، احساس تنهایی را به جوانی، بزرگسالی و میانسالی خود می برد. البته تمایل به تنهایی و در لاک خود فرو رفتن می تواند دلایل دیگری هم داشته باشد. اطرافیان ما، در دوران مختلف زندگی می توانند به ما آسیب برسانند. پدر و مادری که فقط اسم آن را یدک می کشند، دوستی که به نام دوستی بدترین ضربه های روحی را به ما وارد می کند، همسری که گاه آزارهایش مانند مرگ تدریجی می ماند و حتی بیگانه ای که یکباره در زندگی مان ظاهر می شود و جراحت روانی به ما می زند و تا آخر عمرهم جای آن خوب نمی شود و… به مرور باعث کناره گیری شخص از دیگران می شود و ترجیح می دهد با کسی ارتباط قوی نداشته باشد تا آسیب هم نبیند.
- ارتباط گریزی
یکی از دلایل مهم تنهایی فرد حتی به صورت موقتی، تمایل وی به ارتباط گریزست. ارتباط گریزی را تشویش یا اضطراب ناشی ار ارتباط واقعی یا مورد انتظار با فرد یا افراد دیگر تعریف کرده اند. ارتباط گریزی ممکن است معلول شرایط اجتماعی یا منشا آن، محیط خانوادگی فرد باشد. افراد با ارتباط گریزی بالا، هنگام برقراری ارتباط، اضطراب زیادی دارند و در انزوا و تنهایی احساس راحتی بیشتری می کنند؛ اما افراد با ارتباط گریزی کم با این که در برقراری ارتباط مشکل دارند، اما قادر به کنترل اضطرابشان هستند.
ارتباط گریزی انواع مختلفی دارد. دکتر علی اکبر فرهنگی در کتاب خود «ارتباطات انسانی» انواع ارتباط گریزی را چنین دسته بندی می کند:
ارتباط گریزی شخصیتی: این نوع ارتباط گریزی به ویژگی های شخصیتی شان مربوط می شود و در زمان طولانی نیز با آن دست و پنجه نرم می کنند. ارتباط گریزی در ارتباطات شفاهی و ارتباطات نوشتاری از مهم ترین اشکال ارتباط گریزی شخصیتی است که هنگام تهدید تغییر می یابد.
ارتباط گریزی موقعیتی: فرد در یک موقعیت خاص مانند سخنرانی کردن دچار این حالت می شود؛ اما در موقعیت های دیگر ارتباطی مثل ارتباط گروهی، ارتباط گریزی او ناچیز یا صفر است.
ارتباط گریزی وابسطه به مخاطب: این نوع ارتباط گریزی به شرایطی که فرد در آن قرار گرفته و نوع رابطه او با دیگران بستگی دارد؛ برای مثل ممکن است فرد در ارتباط با رئیس خود یا افراد قدرتمند دچار اضطراب شدید شود ولی در ارتباط با دوستان خود مشکلی نداشته باشد.
ارتباط گریزی وضعیتی: تغییرات محیطی ارتباط در این نوع ارتباط گریزی نقش برجسته ای ایفا می کنند. شرایطی که باعث این نوع ارتباط گریزی می شوند شامحل محیط رسمی، زیر دست بودن فرد، مشخص نبودن موقعیت، ناآشنایی با وضع پیش آمده، میزان توتجه دیگران و تازگی موقعیت است. این نوع ارتباط گریزی تنها یک بار و در یک موثعیت خاص تجربه می شود. می توان گفت ارتباط گریزی آشفتگی یا بی نظمی فکری یا روانی نیست. در واقع شخص این حالت را به خود تلقین می کند، پس براحتی می تواند بر آن غلبه کند. کافی است با القائات فکری مبارزه کند. آموزش مهارت های ارتباطی، حساسیت زدایی منظم و تعدیل ادراکات به درمان این عارضه کمک می کنند.
- تنهاییم، چون از غریبه ها می ترسیم
ترس از غریبه ها می تواند یکی از علت های مهم تنهایی باشد. این ترس معمولا ریشه در افکار منفی دارد؛ برای مثال وقتی فردی هنگام ارتباط با طرف مقابل تصور می کند « او به احتمال زیاد از من خوشش نمی آید» یا «او دلش نمی خواهد با من ارتباط داشته باشد» باعث می شود خود را دست کم بگیرد و احساس کند از دیگری پایین تر است. چنین فردی بیشتر مواقع خود را بی ارزش یا بسیار غیرجذاب فرض می کند و افکار منفی خودشاخته را در سر می پروراند و چون به آنها عادت کرده است، بسختی متوتجه نادرست بودن شان می شود. راه حلش فقط این است که آن را حل کنیم و اجازه ندهیم بر ما غالب شود. برای این کار هم پیشنهاد وجود دارد:
- فهرستی از مهم ترین صفات مثبت و منفی خود تهیه کنید. صفات مثبت شما آنهایی هستند که از وجودشان در شخصیت خود راضی هستید. هر بار احساس می کنید تمایل دارید به فرد مورد نظرتان نزدیک شوید آن فهرست را در ذهن خود مرور کنید و اجازه بدهید به جای انگ ها و قضاوت های نادرست و کهنه، واقعیت ها را در ذهن تان جابیندازید.
- این مهم را به خود بقبولانید که اصلا قرار نیست برای همه مورد پسند و مقبول باشید. هیچ وثت احساس نکنید طرف مقابل حتما به خاطر اشکالات شما طردتان کرده است. شاید فردی که خواستار ارتباط با شما نیست به یکی از صدها دلیل ممکن که مربوط به خودش است، علاقه ای به ارتباط با شما را ندارد.
- وقتی از ارتباط اولیه با فردی می ترسید همیشه این اصل را در نظر داشته باشید که برای برقراری ارتباط موفقیت آمیز، دو قانون اصلی وجود دارد. نخست آن که باید آنچه را مایلید دریافت کنید، به طرف مقابل نشان دهید. یعنی اگر خواهان احترام، توجه، علاقه و محبت هستید، ابتدا باید به دیگران آنها را ارزانی کنید. دوم این که بیش از توجه به درون خود، به بیرون توجه داشته باشید. به عنوان مثال وقتی با طرف مقابلتان صحبت می کنید، به جای این که تمام حواستان به ظاهرتان باشد یا این که درباره جواب بعدی تان به پرسش طرف مقابل فکر کنید، به حرف های او با دقت گوش دهید.
کمی خلاقیت داشته باشیم
اصلا لازم نیست برای این که از احساس بد تنهایی رها شوید ساعت ها گوشی تلفن در دستتان باشد و با کسی صحبت کرده یا وقت ارزشمند خود را صرف چت کردن کنید. پیشنهاد می کنیم در هر سنی با توجه به علاقه تان کارهای سودمند متفاوتی اننجاذم دهید که برخی از آنها به شرح زیر است:
- یادگرفتن تکنیک های جدید
- بازدید از نمایشگاه ها و موزه ها
- گذراندن دوره های تخصصی کوتاه مدت مانند یادگیری فن بیان، فراگیری هنر و …
- ورزش کردن (اگر امکان کلاس رفتن ندارید می توانید پیاده روی را انتخاب کنید.)
- مطالعه کتاب
- پیدا کردن دوست و حامی خوب
- رفتن به مسافرت
- پارک رفتن و دوست یابی مناسب در پارک بخصوص در سنین بالا
- خرید رفتن
- پرداختن به کارهای شخصی و عقب افتاده
- آشپزی کردن (اگر این هنر را بلد نیستید حتما به دنبال یادگیری آن باشید.)
- یادگیری زبان جدید
- خیاطی کردن
- باغبانی کردن
- یادگرفتن موسیقی
آخرین نظرات کاربران