منوی برگه ها
منوی دسته ها

ارسال شده در تاریخ 4 سپتامبر, 2014 | 0 دیدگاه

اثرات مثبت و منفی هوش هیجانی در کار

اثرات مثبت و منفی هوش هیجانی در کار

هیجان در کار
کار مکانی است که احساساتی مثل لذت، غم، حسادت، خشم، گناه و عشق درآن تجربه می‌شوند، اما پژوهشگران بسیار محافظه کارانه، هیجان را وارد ادبیات تحقیق این حیطه، نموده‌اند. آموزش مدیران غربی بیشتر مایل است روی مسایل منطقی و غیرهیجانی مثل تفکر راهبردی و حل مسأله خلاقانه تمرکز داشته‌ باشد تا احساسات دست و پاگیر. بهترین سازمان‌ ها آنهایی هستند که در آنها احساسات، کنار گذاشته شده یا مرتفع می‌شوند. احساسات ربطی به فعالیت‌های شغلی ندارند و اصطلاحاتی مثل اقتصادی و حرفه‌ایی، هیجان‌ها را بیرون گذاشته و به‌طور ضمنی به این اشاره دارند که هیجان مانع عملكرد موثر است. به‌طور سنتی، بین جهان هیجانی/ غیرمنطقی و جهان منطقی/ تکنیکی تناقض وجود دارد. همه اینها در حالی است که هیجان قسمت اعظم تمام کاری است که بسیاری از افراد انجام می‌دهند. بسیاری از خدمات سازمانی یا مشاغل مبتنی بر بیان هوش هیجانی در کار می‌باشد.

هوش هیجانی

اثرات مثبت هوش هیجانی در کار
توانمندی‌های هوش هیجانی در موفقیت‌های فردی و سازمانی بسیار کلیدی هستند. استفاده ازمهارت‌های هوش‌هیجانی منجر به‌تعدادی توانمندی‌های هسته‌ایی می‌شود که بر بسیاری مسایل کاری که در موفقیت فردی و سازمانی مهم هستند، اثر گذارند. تعدادی از آنها از این قرار هستند:

  • پرورش مدیران آینده: هوش هیجانی 85 درصدِ توانمندی‌هایی را که کارکنان موفق را تبدیل به مدیران بزرگ می‌کند تحت پوشش قرار می‌دهد.
  • فواید شخصی: مهارت‌های هوش هیجانی به افراد کمک می‌کند تا تحت فشار بهتر فکر کنند و وقت ‌شان را با احساس خشم، اضطراب یا ترس از دست ندهند.
  • موفقیت شغلی: هوش هیجانی، به عنوان یکی از تعیین‌کننده ‌های عملکرد عالی، دوبار مهم‌تر از کل مهارت‌ های تکنیکی و شناختی است.
  • عملکرد تیمی: افرادی که هوش هیجانی بالاتری دارند تحمل بیشتری دارند و اجازه نمی‌دهند که اضطراب و ناکامی مزاحم حل مسأله موثر آنها شود.
  • انگیزش و قدرت: افرادی که مهارت‌های هوش هیجانی بالاتری دارند اثرات مثبتی روی تمام افرادی که با آنها ارتباط برقرار می‌کنند، می‌گذارند. آنها الگوی عملکرد عالی هستند.
  • مراجعان/ گروه‌های مشکل: افزایش مهارت‌های هوش هیجانی فهم و درک را بین افرادی که وقت زیادی را طی مجادلات و مناقشات از دست می‌دهند، بالا می‌برد.
  • رضایت ارباب رجوع: خدمت خوب به ارباب‌رجوع مستلزم توجه خالصانه است. افرادی که مهارت ‌های هوش‌ هیجانی بالاتری دارند، هم به خود اهمیت می‌دهند و هم به‌ طور خالصانه به دیگران اهمیت می‌دهند.
  • خلاقیت و ابتکار: افرادی که هوش ‌هیجانی بالایی دارند به سرعت ذهن ‌شان را آرام می‌کنند و به راحتی مجال را برای بصیرت، شهود و ایده‌های خلاق باز می‌کنند.
  • مدیریت زمان: افراد دارای هوش‌ هیجانی بالا وقت‌شان را صرف نگرانی، مجادله و حدس‌زدن نمی‌کنند. آنها رفتارهای موثر را انتخاب می‌کنند.
  • حفظ استعدادها: معلوم شده است، مدیرانی که هوش‌ هیجانی بالاتری دارند، رؤسای موثر و مفیدی هستند که افراد با استعداد دیگر مایلند تا برای آنها کار کنند.
  • تعادل کار/ زندگی: افزایش بهره ‌وری فردی همراه با بهبود عملکرد کارکنان به این معنی است که افراد می‌ توانند با خیال راحت کار را سرموقع تعطیل کنند.
  • کاهش استرس: افرادی که توانمندی‌های هوش‌هیجانی بالایی دارند به راحتی قادر به رفع و رجوع احساساتی مثل اضطراب ناکامی و ترسی هستند که باعث استرس در دنیای کار روزانه می‌شود.

اثرات منفی هیجان کنترل نشده در کار
واکنش‌های هیجانی کنترل نشده و کمبود مهارت‌های هوش‌هیجانی در کار بسیار مهم و گسترده هستند. واکنش‌های هیجانی کنترل نشده یا کمبود مهارت‌های هیجانی چه از طرف مدیران و چه از طرف کارکنان در تمام سطوح می‌تواند منجر به مسایل زیر شود:

  • کاهش ابتکار و خلاقیت
  • نیروگیری و سازماندهی ناموفق
  • استفاده کم از استعدادهای بالقوه
  • کاهش بهره‌وری
  • کاهش رضایت و تعداد مراجعان
  • انحراف از هدف
  • ترک شغلی بالا
  • کاهش درآمد
  • افزایش استرس و هزینه‌های مراقبت بهداشتی
  • جو یا فرهنگ سازمانی منفی
  • خشونت در محیط کار

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

معادله امنیتی * Time limit is exhausted. Please reload the CAPTCHA.